👫خاطرات بچه های عزیزم بهاره و ماهان 👫

من پریسا عباسی مادر بهاره و ماهان هستم

روزهای کرونایی

1399/9/11 15:39
نویسنده : پریسا عباسی
153 بازدید
اشتراک گذاری

 امروز  دیدم پسرم برا خودش کلاس درست کرده و عروسکاشم کرده  همکلاسیاش و برا هر کدومشون اسم گذاشته به من میگه مامان رو این مبل نشین میثم نشسته ها ،بعد به اون یکی عروسکه میگه عرشیا من امروز مدادم

و نیوردم تو به من میدی ؟ 

چقدر  دلم گرفت  نتونستم گریه نکنم بعد از سال ها گریه کردم  دلم سوخت ما دهه ی شصتی ها چقدر نالیدیم چقدر به حال خودمون خندیدیم و دل سوزوندیم حالا بچه هامون روزایی رو میگذرونن که میگیم چه دوارن خوبی داشتیم ما 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)